خواب عشقم

دیشب خواب عشقمو دیدم . 

میدنین وند وقا بود ندیده بودم ؟

خواب دیدم که از خواب پاشدم دیدم عشقم هنوز خوابه منم پتویی را زیرش خوابیده بودم را انداختم روی عشقم که عشقم بیدار شد با هم حرفی نزدیم و اونم رفت...

دکتر م هم بود اونجا ! تو خواب من چی کار میکرد ؟ 

بعدش اینجوری بود که منو و عشقم با هم قهر بودیم که حرف نزدیم :(

بعدش انگار رفتیم کوه و دیگه چیز خاصی یادم نمیاد 


بعدش هم خوابم از این +۱۸ هاع شد نه با عشقم :( 

من جرائتم نشد تو خواب به عشقم بگم دوستش دارم 


پ ن : خیلی دلم هوای عشق کرده امروز واقعا خیلی وقت بود احساسی نشده بودم. حتی از عشق هم بدم میومد :(

حالا جدا هیشکی منو دوست نداره هاع 

چند روز دیش تو اینستا واسه عشق (م) نوشته ی قبلیم در موردش را فرستا تنها جوابش این بود «عجب » 

پ ن ۲ : دلم برای بابا و مامان خیلی تنگ شده. بابا از کربلا اومده . من خیلی سخت میتونم با بابا ارتباط بگیرم حتی تلفنی . تو کل این یک ماه فقط یه بار با بابا حرف زدم اونم یه دقیقه هم نشد 

برم خونه هم نمیدونم چی بگم ...

پ ن ۳: الان که فکرشو میکنم چقدر دل تنگ شدم برای خیلی چیزا


این روزا حالم خوبه

امروز حالم  خوبه 

ارائه ملکولی در مورد مهندسی متابولیک داشتم 

 استاد ازم انتظار بیشتری داشت و این خوشحالم میکنه چون فکر میکنم  امیدی هنوز بهم هست

دیشب داشتم برسی میکردم واقعا چه مسیری را برم 

به نظرم اینکه ارشد کامپیوتر بخونم خیلی تصمیم درستیه 

هدفم. مهندسی کامپیوتر یونی خودمونه خدا بخواد

واقعا از الان تا اردیبهشت باید بشینم خر بزنم تا قبول بشم چون اگه نشه باید برم سربازی 

امیدوارم هر چی خیر و صلاحه همون بشه .

دختر خوش اخلاق

قبلا ها که آزمایشگاه سید بودم یه دختر خوبی بود تو اون آزمایشگاه اسمش فاطمه بود انقدر دختر خوبی بود 

خیلی خوش اخلاق بود انقدر دوسش دارم

واقعا شیفته مرامشم  

البته ایشون ارشد بودن و سنش به من نمیخورد با هم مزدوج بشیم 

دیروز توی مسیر دیدمش 

در حد سلام و علیک حرف زدیم

 

وای کاش اگه قراره ازدواج کنم با چنین دختری باشه :))

خیلی ماهه 

این روزا دارم به این فکر میکنم آیا تو همون فیلد بیوتک و زیستی ادامه تخصیل بدم یا کلا change کنم سمت هوش مصنوعی و رباتیک 

برای تز ارشد میشه این کارو کرد 

بیو +کامپیوتر : مثلا روی مهندسی متابولیک‌زیست شناسی سامانه ها و سینتتیک بیولوژی کار کرد هنوز طرح دقیقی ندارم البته 

مزایا : ارتباط با رشته کارشناسی حداقل صفز صفر نیستم 

علم آینده اونور هست و سرمایه گذاری خوب روش میشه 

معایب : یکم نسبت به اینکه باز قرار باشه بیو کار کنم استرس دارم :( مخصوصا تجربه های تلخ و کارشناسب خیلی جالب نبودم ؛(

بعدشم نمیدونم این کار ها چقدر قراره اقتصادی بشه یا میشه تو داخل باهاش پول دراورد ؟ اونور که میشه باهاش شرکت زد حداقل هدفم اینه 

کامپیوتر + مهندسی : مثلا رو پردازش تصویر کار کنم مثلا تصویر MRI  بعدا اپلای میتونم برم سمت بایو انجنیرینگ که یکم به فیلدم بخوره یا کلا برم رباتیک و ...

مزایا : تو داخل هم میشه با این کار یه شرکت زد 

برای اپلای میتونم رباتیک و هوش مصنوعی برم که هم میشه بعد از درسم هم ایران و خارج شرکت زد (خیلی بازار کار را نمیدونم :( شاید اونقدرا راحتم نبا شه تو ایران ) 

اپلای برای مهندسی پزشکی خوب میشه کرد چون خود فیلد مهندسی پزشکی ارتباطه منطقیه. اپلای برای زمینه های دیگه کامپیوتر هم خوبه .

میتوانم برم کارشناسی را هم از اول شروع کنم آیا ؟

معایب : از کارشناسیم دور میشم 

فیلد برام نو هست و از ابتدا باید شروع کنم 

تا اردیبهشت 97

یه مسیری که دارم روش کار میکنم اینه که اردیبهشت کنکور ارشد کامپیوتر بدم 

ممکنه قبول نشم ولی ارزش امتحان کردن داره 

قبول شدم میرم ارشد 

دلم با این نیست  که رو بیو کار کنم 


آینده اش روشنه ها 

ولی  میترسم 

یه حسی دارم که نرم سمتش و  روی همون رشته های معمولی خود کامپیوتر کار کنم 


این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نیاز عاطفی و جنسی

نیاز عاطفی و جنسی تو خرداد و تابستون برای من خیلی کمرنگ شده بود پست های قبلم هست مثلا نوشتم بی خیال ازدواج بشم :) 

ولی باز این اواخر انگار داره برمیگرده :|

یعنی این همه درد و رنج برای من بس نبود ؟ افسردگی و علاقه یک طرف و آسیب دیدن ها ؟ 

کی میخوام قوی بشم واقعا ؟ 

اقا ما اصن نخوایم در خزانه ژنی نسل آینده شرکت کنیم کیو باید ببینیم ؟ یعنی در شرایط فعلی این احساسات فقط دهن آدم را صاف میکنه و هیییچ فایده اییی نداره . 

این چندروز به شدت سرم شلوغ هست با اینکه خیلی هم کار دارم وقتم خیلی پرت میره  عملا دهنم داره صاف میشود 

هی css میزنم اون چیزی که میخوام نمیشه  بعد دوباره باید بزنم :(

آقای گودرزی هم کتاب sql  داده بخونم ولی عقبم 

امروز دانشکده کامپیوتر کلاس شبکه با دکتر خوانساری بودم چه استاد ماهی بود تو دانشکده کامپیوتر 

درس بعدی پایگاه داده بود استادش معمولی بود  کلاس بعدی هم حسش نبود برم :|

خدایا یعنی اوضاع خوب میشه ؟

امیدوارم .

پ ن : یه رادیو هست 

http://www.ndr.de/ndrplus

خیلی خوبه 


از این پست +18 هاع

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سوت و کور

این چند روز بازدهیم برای کارای درسی خیلی کم بود و همش داشتم تاریخ و مسائل این چنینی میخوندم یا می دیدم 

دیشب هم شب عاشورا بود  آقای قنبری گفت بیا بریم بیت رهبری ! منم با اینکه دوست نداشتم یعنی کلا با نظام مقدس جمهوری اسلامی حال نمیکنم اومدم. 

چندیدن ساعت توی صف بودیم تا بتونیم بریم داخل ولی فضای باحالی بود توی صف 

یه سری بچه ها از اصفهان اومده بودن منو یاد بچگی های  خودم انداختن .خیلی پر انرژی و باحال بودن . بچه ها تو این سن دلاشون پاکه. 

ولی خب داخل بیت و مراسم اصلا خوب نبود به نظرم ! سخنران که داغون ! منم برا سینه زنی واینسادم و زدم بیرون ...

 هدف از قیام امام حسین  مبارزه با ظلم و فساد بوده بعد آدم نگاه میکنه توقوه قضاییه ی کشوری که ادعای اسلامی و مبارزه با ظالمان را سر میده کارگر را به خاطر مطالبه حقوقش کتک میزن . این میشه همون حکومت بنی امیه به نظرم اگه امام حسین الان بود با همینا مبارزه میکرد! 

چند وقتی هست که از مراسم دینی به این سبک و سیاق دلسرد شده ام. از اینکه تو روضه ها فقط به مصائب جسمی امام حسین توجه میشه اینکه هدف قیام گم شده 

البته از خیلی چیزا دلسرد شده ام  حس میکنم پیر شده ام 

از بیت اومدم بیرون پیاده راه افتادم سمت خوابگاه . از بلوار کشاورز که رد میشدم یه سری مردم با خانواده هاشون جلوی ساختمان قوه قضاییه نشسته بودن . ظاهرا از صاحبان حساب های آرمان و کاسپین بودن و از نزدیک جنبه های دیگر عدالت بنی امیه را هم دیدم ! 

اومدم سمت امیر آباد یه عالمه مردم توخیابون جلوی مسجد امیر نشسته بودن و زیارت عاشورا داشتن میخوندن. حس کردم این مجلس  بی ریا باید باشه یکم نشستم و آخرای زیارت را بودم و بعدش اومدم اتاق. تو این  مراسم گریه کردم  :| اولین بار بود !

دیشب کلا دپ بودم جاتون خالی بعد نماز صبح هم حسابی گریه کردم .




پ ن : ممکنه یکی بگه چون من پس زمینه ذهنیم نسبت به نظام منفی بوده مراسم اونجا برام مزخرف بوده . نمیدونم . 

جدای از احساسات هم نگاه میکنم این درست نیست که حقوق مردم اینطوری ضایع بشه و انقدر فقر و فساد تو جامعه بیداد کنه . اصن هم کاری به حکومت دینی یا غیر دینی ندارم ! چیزی که من میخوام  جامعه ی اندیشه ها ی آزاد و خالی از فساد و فقر  و  پیشرفته هست. 

عدالت و رفاه اجتماعی و فرهنگ مترقی حق مردم ماست . 

پ ن 2: گریه هام از سر تنهایی بود امیدوارم افسردگیم بر نگرده. نسبت به خانواده هم طوری شدم که میخوام ازشون فاصله بگیرم. یه جور واکنش دفاعیه آیا ؟! خلاصه حال جالبی نیست

پ ن 3: اعتقادات دینی ام خیلی کم شده دیگه مردن هم برام مهم نیست :|


سیاست

تو این وبلاگ تا حالا بحث سیاسی ننوشته بودمولی ایده خوبیه که این موضوعات را هم بنویسم.

چندروز پیش سخنرانی ترامپ در اجلاس سالانه سازمان ملل خبر ساز شد. ترامپ  با ادبات تندی ایران وکره شمالی را خطاب کرد. 

تهدید به خروجاز برجام و ... من یه سری سرچ زدم بعد چند جا نوشته بودن که خروج آمریکا از برجام خیلی عملی نیست  یعنی ضررهاش برای آمریکا خیلی بیشتره 

اینسخنرانی ترامپ هم  بیشتر اثر منفی اش را روی جذب سرمایه خارجی در ایران و.. میزاره 

یه سوالی که برام هست مگه ما مجبوریم که این همه سیاست های دخالت جویانه تومنطقه داشته باشیم که انقدر مجبوربشیم هزینه بدیم ؟

اون از حرکت ها وتندروی های اول انقلاب که ریختن سفارت آمریکا را گرفتن تا الان که شعار نابودی اسراییل  سر میدن 

به نظرم کلید حل مشکل اسرایل یا خیلی از مشکلات دیگه منطقه جنگ نیست بلکه از طریق راه حل صلح آمیز و گفتگوهست .

حمایت از گروه  حماس که یه گروه تندروهست هزینه اضافی هست 

به جای این کارا به نظرم باید همکاری را توکشور های منطقه برای رسیدن به یه راه حل  تقویت کنیم. 

اینکه بخواهیم شعارنابودی  اسراییل با چندین میلیون جمعیت یهودی را بدیم توشرایط الان غیر منطقیه !!

چکار میخوان بکنن ؟ همه اون انسانها را صرفا چون یهودین بکشن ؟

کار هایی که میشه کرد ایناست  مثلا 

1- دو دولت همسایه فلسطین و اسراییل با مرز های مشخص 

2-یه دولت مشترک برای کل سرزمینهای اشغالی وفلسطین 

ارایه حق رای و شهروندی برای ساکنین عرب این مناطق و ...

همین الانشم ما یه نیمچه دولت  فلسطینی داریم ! حق فلسطینی ها  داره پایمال میشه و با حداقل  امکانات شهروندی زندگی میکنن

قبول دارم مسئله پیچیده هست ولی راه حلش مسلما جنگ نیست !

بعدا نوشت : یکم در مورد تاریخ فلسطین خوندم به نظرم واقعا دولت اسراییل داره حق مردم فلسطین را ضایع میکنن البته این وسط اشتباهات راهبردی  سران این مردم هم کم نبوده  یعنی یکم سیاست به خرج میدادن  شاید الان انقدر اوضاع پیچیده نبود.ولی بازم فکر نمیکنم جنگ راه حل این مشکل باشه !

بعدشم سیاست دو دولت خیلی وقته شکست خورده و اسراییل با شهرک سازی ها در کرانه غربی  عملا تشکیل دو سرزمین را غیر ممکن کرده به نظرم سیاست اسراییل حل کردن کامل مردم فلسطین تو خودشونه ...



یه خبر دیگه برگزاری همه پرسی استقلال کردستان بود 

استقلال کردستان باعث افزایش نگرانی ها هم تو ایران و هم در ترکیه و عراق میشه 

ولی فکر کنم برای خود مردم کرد خیلی اوضاع بهتر بشه 

این حرکت بارزانی یه حرکت شجاعانه هست که علارغم این همه مخالفت همه پرسی را برگزار کرد 

و البته این فرایند شاید ده سال دیگه کامل بشه.

تسلط کرد ها بر مناطق نفت خیز شاید یکی از اصلی ترین درگیری ها باشه 

من اگه کرد بودم به جدا شدن از عراق رای میدادم ! کی دوست داره جزیی  از یه کشور جنگ زده باشه ؟

بعدا نوشت : یه نکته ایی که الان به ذهنم رسید اینه  که درسته مردم کرد حق دارن  استقلال داشته باشن ولی بخوان این حق را بگیرن به حقوق بقیه مردم عراق آسیب میزنن . با تجزیه عراق  حقوق بقیه مردم عراق (و حتی ایران  )  ضایع میشه. بنابراین اگرچه این حق اونهاست ولی چون با گرفتنش به حقوق بقیه آسیب میزنن الان نمیتونن یا نمیزاریم! ازش استفاده کنن باید مصالحه کرد

 مثل این میمونه که فرض کنید شما یه شرکت بزگ با چندیدن سهام دار دارین (یه کشور)  این وسط یه سهامدار بخواد همه سرمایه اش را خارج کنه (مردم کرد ) اگرچه این سرمایه(استقلال )  متعلق به اونه ولی چون با این کار باعث نابودی شرکت وضرر و ورشکستی بقیه اعضای سهامدار میشه ( بقیه مردم عراق)این کارشون منصفانه نیست :|

 نمیدونم آخرش چی میشه ولی به نظرم علارغم همه این حرفا  مردم کرد برای استقلال جدی اند ! و بعید به نظر میرسه کوتاه بیان ...




نمیدونم ایده هام چقدر درسته ؟ شاید من دارم مسائل را خیلی سطحی نگاه میکنم امیدوارمبه راه راست هدایت شوم !

 حکومت فعلی ایران متاسفانه منافع ملی و رفاه و آزادی مردم را فدای پیاده کردن ایدولوژی ها کرده 

  • با اشغال سفارت  ضرر های اقتصادی  زیادی متوجه کشور شد در حالی که هیچ حاصلی نداشت.مسئله مهمتر اینه که میشد مسئله اشغال سفارت را به خوبی مدیریت کرد و همه پل های پشت سر را خراب نکرد بحران گروگانگیری 444 روزه هم وجهه ایران را خراب کرد و هم باعث تشدید تنش ها شد. ببینید مثلا سفارت انگلیس هم چند سال پیش توسط یه سری افراد نادان اشغال شد ! که منجر به خروج انگلیس وقطع روابط سیاسی با ایران شد ولی اونقدر نبود که همه پل ها خراب بشه و بعد چند سال دوباره سفارت آغاز به کار کرد. اشغال سفارت توسط دانشجویان اگرچه بدون اطلاع قبلی بود ولی مدیریت این اتفاق به شکل بدی صورت گرفت. شاید اگه فقط به اخراج دیپلمات ها از خاک ایران اکتفا میشد روابط کشورمون با یالات متحده میتونست بعد از دو سال یکم عادی بشه وما برای خرید حتی یه هواپیما هم انقدر مشکل نداشتیم :(
  • تلاش برای صدور انقلاب باعث ایجاد تنش بین ایران ودیگر کشور های منطقه شد!
  • قوانینی به عنوان پیاده کردن اسلام وضع شدن آزادی ها  و رفاه اجتماعی را محدود کردن . 
  • ایده آل گرایی  وکمال گرایی در مسئله فلسطین تا کنون هزینه های زیادی را به ما تحمیل کرده و این هزینه ها میتونست  صرف یه راه حل دیپلماتیک بشه . البته همه فعالیت هایی که در مسئله  لبنان وفلسطین صورت گرفته اشتباه نیست مثلا راه حل نظامی واقعا بعضی جا ها نیاز است . ولی تندروی هایی که شده هزینه های غیر لازمی را به کشور تحمیل کرده ! یه نمونش سخنرانی های بی منطق در سازمان ملل توسط احمدی نژاد که آتو خوبی به غربی ها برای تحت فشار گذاشتن ایران داد.
  • ضعف ساختاری ومدیرت کشور که الی ماشاله نمونه هاش زیاده !
 

بیمارستان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مجازات

یه وقتایی یه کار بدی میکنم بعدش میخوام خودمو مجازات کنم قشنگ میزنم میترکونم ...

دیگه خودمم خودم را دوست ندارم چ برسه به بقیه :(

دوست دختر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

الویت های آینده

من یه ترم دیگه خدا بخواد لیسانسم تموم میشه 

اولویت هام اینه 

1- یادگیری برنامه نویسی  و پیدا کردن کار در ماه های آتی 

الان یه آشنایی ابتدایی با برنامه نویسی دارم  ولی هنوز تجربه ودانش  کافی ندارم  و   به عنوان کارآموز میتونم کارم را آغاز کنم. و روی یادگیری هم سرمایه گذاری نمایم . این چند ماهی که میرم تهران باید به این هدف برسم.

زبان هایی که آشناام 

, HTML , CSS, JAVA Script 

زبانهایی که در حال یاد گیری ام 

ASP.NET(C#)

زبانهایی که به نطرم باید روشون کارکنم

PHP ,  Python,  SQL

2- کار با درآمد متوسط تو اصفهان 

بهمن که درسهای دانشگاه تموم میشن میام اصفهان و باید با توجه به تجربه هایی که کسب کردم   باید یه کار با درآمد متوسط پیدا نمایم  تا زمانی که اعزام سربازی بشم. 

3-سربازی ! احتمالا اسفند دفرچه را بتونم پست کنم و ترجیحا الویت هاماینه 

  1. سرباز معلم بشم  چون وقتم خیلی باز میشه و میشه از دوران سربازی استفاده کرد.
  2. سرباز معلم نشد حداقل تو اصفهان بیوفتم  که نصف روز باز باشم 
  3. دیگه اینا نشد سخت میشه کارم ...
تو دوران سربازی باید زبان خیلی بخونم . مخصوصا زبان آلمانی و انگلیسی . یه سری کتابای تخصصی کامپیوتر را هم بخونم. ( این دو تا را فرقی نمیکنه کجا بیوفتم باید انجام بشه ) هرکدوم از موارد یک و دوهم شد خدا بخواد باید کار تو زمینه کامپیوتر  پیدا کنم اینجا واقعا خیلی مهمه :|

4- بعد از سربازی  مدارکم را میتونم آزاد کنم . حالا این  من ترجیحم اینه که از کارشناسی کامپیوتر را شروع کنم  ولی خب نمیدونم اون موقع اولویتم چی میشه اولیت هایی که مینویسم ایناست. در ضمن برای شروع درس خوندن کارشناسی حتما باید مقدار خوبی پس انداز داشته باشم . حتی شاید مجبور بشم یه سال کار کنم بعد بیام  درس بخونم.(سربازی اگه موارد یک و دو باشه از این نظر خیلی خوب میشه )

الویت ها 

  1. کارشناسی کامپیوتر در آلمان یا یه کشوری که بورس بشم  یا هزینه های زندگی را بتونم از پسش بر بیام
  2. ارشد کامپیوتر یا فیلد بیو-کامپیوتر در خارج از کشور ( احتمالا با توجه به پس زمینه بیو که دارم گزینه بیو -کامپیوتر بشه که معقوله بعدشم اونقدرا بیو بد نیست حالا)
  3. کارشناسی کامپیوتر در ایران  ( پیش شرط اصلیش داشتن هزینه های تحصیله !) و اپلای ارشد 
  4. ارشد کامپیوتر یا بیو-کامپیوتر و اپلای دکتری( دیگه کف کفش باید این باشه ؟)
اینکه اصرار دارم رو کامپیوتر به خاطر اینه که دستم باز تره برای روباتیک و ...   ولی خب ترکیبی از این دوتا هم شد خوبه.

این  الویت ها ممکنه تغییر کنه .مثلا سو چهار ممکنه به جایی برسم که دوسال زودتر رفتن و هزینه ها برام مهم تر باشن ...


در کل اوضاعم یکم بده !  مثلا همون اول رفته بودم کامپیوتر الان انقدر اذیت نبودم :( ((وای بازم این افکار منفی اومدن ))

باید کنار بیام دیگه ... اشتباهایی هست که خودم مرتکب شدم.

اهان نکته : در مورد این بورس و این موارد هم باید تحقیق کنم ...

دیگه اینکه واقعا چرامن علاقه ام به بیو انقدر کمرنگ شده ؟ چون گزینه بهتر پیدا کردم یا چون انقدرتوش  بدم  و یا کار توش نیست ؟

 این روزا تلاشم کمتر شده  هفته های قبل تر خیلی بهتر بودم :(

Daydream

اقا شما هم از اونایی هستین که daydreamer اند ؟

من که گاها میزنم تو این فاز حال میده . خودت را تو موقعیت که دوست داری تصور کنی حال مسده. ولی زیادش خیلی بده. کمش حال میده . 

Dirty mind

یه دختره بود تو یونی که آذر پارسال ازش شماره گرفتم .

یادمه یه روزی بوذ که دانشگاه خلوت بود و نشسته بود داشت کارت های زبانش را مرور میکرد بعد من رفتم باهاش دوست بشم و شماره و اینا ...

علارغم اینکه شمارش را گرفتم  ولی مخش را نزدم . (حالا یا نخواستم یا ترسیدم یا بلد نبودم نمیدونم ..) دختر اوکیی بود و با پسرا راحت هست . دو سه بار دیدم خیلی راحت با پسرای همکلاسی شوخی میکنه راحته کلا 

خیلی کم بهش پیام میدادم و در واقع پیام نمیدادم .. دیشب نمیدونم چی شد یهو تو تلگر بهش پیام دادم 

در حد سلام و .. نخواستم و حوصله لاس زدن نداشتم ...

نمیدونم چی شد امشب باز فکرم رفت سمتش و یه سری فکرای +۱۸ دربارش اینکه مثلا بوسیدنش چ شکلی میشد 

‍خلاصه اینا را نوشتم که بدونم و بدونید که هنوز غریزه ها تو من هست ولی خب حوصلش نیست خخخخ


امشب با بچه ها بیرون بودیم  تو پارک یه دختره انگار حالش بد شد و نشست کنار پیاده رو    انگار نفس کم آورده بود دوتا خانم رفتن سمتش ولی کمکش نکردن بعد میلاد گفت بریم ببینیم چیه کمکش کنیم خلاصه دختره اومد رو نیمکت نشست و میلاد براش یه پلاستیک آورد که توش نفس بکشه حالش بهتر بشه . دختره بهتر شد و رفت . اون حس که وقتی از یه دختر حمایت میکنی  خیلی لذت بخش تره این فکرای مثبت +۱۸ هست برا همین تا یاد اون دختره افتادم کلا فکرای اونجوری پریدن.الانم اومدم اینا را نوشتم .

اتفاقای خوب تابستون

یکی از اتفاقای خوبی که تو این تابستون افتاد این بود که افسردگیم خوب شد.

به نظرم یکی از دلایلی که وضعیتم این شده اینه که تو این چهار سال خیلی خیلی کوتاهی کردم.کلی چیز اون بیرون  هست که میتونم و میتونستم و باید یاد بگیرم 

زبان آلمانی 

انگلیسی 

تافل 

جی آر ای 

برنامه نویسی 

هوش مصنوعی 

علوم پایه مثل شیمی و...



نگرانی برای آینده

امروز با مریم بحثم شد ! 

تصمیم گرفتم دیگه کم حرف بشم . حتی با خانواده .

یکی از نگرانیام الان اینه آینده چی میشه ؟

سربازی بشه سرباز معلم باشم خیلی خوبه چون کلی وقت آزاد میشه و میتونم برنامه نویسی را یاد بگیرم.

یه مسئله مهم برام استقلال مالیه.

یعنی استقلال مالی نرسم خیلی سخت میشه پیگیری هدفام . برای خوندن کامپیوتر پول میخوام. برای اپلای نیز ...

امروز اخبار میانمار را نشون میداد یعنی اعصابم خورد شد :(

چقدر این آدما در حق هم ظلم میکنن:(


حذف ازدواج از زندگیم

یکی از برنامه  هایی که برای آینده دارم اینه که ازدواج  را از زندگیم حذف کنم. 

من با شرایطی که دارم موقعیت  ازدواج را ندارم. دوسال باید سربازی برم بعدش بیام کارشناسی کامپیوتر بخونم (یا حالا ارشد سمت کامپیوتر یا مهندسی شیمی برم ) و بعدش اپلای و ... 

با این شرایط حداقل تا 10-12 سال  آینده موقعیت ازدواج را ندارم. به  اینا پیدا کردن کار و زندگی خارج را اضافه کنید.

به نظرم لازمه که یه سری فعالیت ها را جایگزین ازدواج کنم 

مثل ورزش 

و مهمتر از همه  کار 

سرگرم بودن به کار  خیلی به جایگزینی ازدواج کمک میکنه.

ورزش به تقویت روابط اجتماعی و شادی درونی کمک میکنه و نیاز به ازدواج را حذف میکنه. 




اشتباهات راهبردی

اینکه چرا تو بیوتک اوضاعم این شد 

خب من فکر کنم عامل اصلی اش خودم باشم 

من این موارد را اصل میدونم 

۱-(و از همه مهم ترش ) شخصیت پشت گوش انداز و دل گنده بودن . مجموعه ایی از رفتار ها شامل بیخیالی بی نظمی و پشت گوش اندار بودن.

اینو خوب یادمه که سال کنکور با اینکه درس هام نسبتا خوب بودن ولی خیلی بی نظم درس میخوندم.بعد که اومدم دانشگاه این شخصیت آسیب زیادی بهم زد . دوم اینکه بی خیالی همیشه خوب نیست . آدم باید جدی باشه . تو مسئله مهمی مثل انتخاب رشته من سرسری عمل کردم. نه مشورت درستی و نه  تحقیق و پرس و جو ایی...

۲- آینده نگر نبودن - دید وسیع نداشتن - یه مشکل خیلی بد این بود تو شخصیتم که مشکل های کوچیک‌حالم را خیلی بزرگ میدیدم درحالی نسبت به مسایل اصلی مربوط به آینده بی توجه بودم. مثلا اولای دانشگاه تو گرفتن خوابگاه اذیت شدم و همون مسئله بیشترین ذهن  مشغولیم را داشت در حالی که اون بازه حساس که از نتایج انتخاب رشته شوکه بودم ! باید شروع به تحقیق و ... میکردم. این مسئله بعد برای قضیه ازدواج و نرگس هم بود . من فشار های عاطفی حال را خیلی مهم تر از آینده و هدف های زندگیم تلقی کردم و تصمیم گیری اشتباهی کردم.

۳-تا اینجا بیشتر کوتاهی از خودم بوده ولی  عوامل محیطی مثل تربیت خانوادگی و یا استادای دانشگاه هم تاثیر گذار بودن .


این اتفاق ها تا حدی باعث شده که آدم پخته تری بشم (شکلک تعریف از خود ) ان شالله از اینجای زندگیم منطقی تر و عاقلانه تر رفتار کنم.

آینده چی میشه

الان من از دوستام و کسایی که با هم بودیم عقب ترم. مثلا همین آجی مریم . ما با هم کنکور دادیم با هم رفتیم دانشگاه و الان آجی درسش تموم شده و میخواد بره طرح  و من هنوز درسم هم تموم نشده. یه ترم دیگه دارم 

آجی طرح بره حدود دو تومن حقوق داره و من باید برم سربازی :|

الان همون سال کنکور درست انتخاب رشته کرده بودم و رفته بودم کامپیوتر شریف الان منم کار میکردم و پول در می آوردم. اومدنم به بیوتک یه اشتباه بود. 

ولی با همه اینها ناامید نیستم. من برخواهم خاست  به قول خارجی ها rise again 

سربازی میرم و از اول کامپیوتر میخونم . حتی دوست ندارم برم اول ارشد . از اول اول . کار میکنم و درآمد خواهم داشت . باید بتونم هزینه های دانشگاه و ترجیحا خونه یا خوابگاه  هم بدم.

برای ارشد حتما حتما باید اپلای کنم . 

بله الان آجی مریم از من جلوتره ولی چهار سال بعد بهش میرسم. و شش سال بعد ازش جلو میزنم.

سربازی یه مسئله مهمه الان . سربازی باید یه جایی باشم که فرصت خالی داشته باشم . باید بتونم برنامه نویس را بخونم . درس های کارشناسی کامپیوتر را فول بشم. وقتی که سربازیم تموم میشه پول داشته باشم. 

خدایا کمکم کن .

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.


BIG

این ویدیو را ببینید . خیلی خوبه .

https://youtu.be/jvBaRf9LHDs

موفقیت از نظر افراد مختلف متفاوته وهرکسی با توجه به ذهنیت و شرایط خودش یه تعریفی از موفقیت داره...

برای رسیدن به موفقیت 

باید کتاب بخونین.B: BOOKS 

با افراد که موفق ان یا به موفقیت شما کمک وراهنمایی میکنن ارتباط داشته باشین I: INDIVDUALS

و هدف های بلند داشته باشید. G: GOALS

کتاب باید بخونم ! حسابی !

دوست های خوب پیدا کنم ! باید دقت بیشتری تو افرادی که باهاشون ارتباط دارم بکنم . 

واقعا الان  که خیلی دوست ندارم ولی کسایی که الان میشناسم و به نظرم اوکی ان اینان :

میلاد ، امیر ، رفیعی ( که البته خیلی ارتباطم باهاش کم شده و راحت نیستم باهاش)  ,و MR.MOTALEHI

و هدف های بلند دارم. 

درسته که تو گذشته شکست هایی داشتم.  مثلا اینکه خوب درس نخوندم ولی برای رسیدن به هدف هام تلاش میکنم اگرچه سختی های زیادی هست . 

آقا من برنامه نویسی  وهوش مصنوعی را دوست دارم .

در حال

در حال یادگیری  برنامه نویسی ام  فعلا. سرعتم نسبتا خوبه. 

یکم نگران آینده ام . یعنی نمیدونم آخر عاقبت چی میشه .

باید روی مفاهیم توکل و اینا کار کنم.  اعتقادات دینی ام کمرنگ  شده 

دیشب تو یوتوب چند تا ویدیوخوب دیدم .  

یکی ایش در مورد این بود که چگونه هدف زندگی تون را پیدا کنید . 

باید بدونید که کی هستید 

چی کار میکنین (یا چ کاری را دوست دارین یا توش خوبین )

و برای چ کسانی مفیده و چگونه به اونها نفع میرسونه ...

خب من با برنامه نویسی حال میکنم 

دوست دارم انشالله در زمینه هوش مصنوعی کار کنم 

ومسلما این زمینه برای خیلی ها فایده داره. 

اوضاعم تو بیوتک این چند سال خیلی خوب نگذشت..

شایدچیزایی که بهم اضافه شد فقط یه سری ابزارا مثل زبان بود (که خدایییش استفاده اش خیلی فراگیره )  و یه سری تجربه ها (از نوع تلخش )  و پختگی بوده. 

برای ارشد بیوتک ( اگه خدا خواست  )به نظرم اولویت  با زمینه های هست که توش  برنامه نویسی ای چیزی داشته باشه. مثلا علوم کامپیوتر برم کار  بیوانفورماتیکی بکنم یا مهندسی شیمی  مثلا متابولیک انجینیرینگ بکنم. کار تو لب همدوست دارم ولی نه اینکه همش تو لب باشم و کارای تکراری کنم ... 

مثلا اینجوری باشه که کار بیوانفورماتیکی بکنم بعد با توجه به نتایجش EXPERIMENTAL  هم آزمایش کنم.

یه گزینه دیگه هم هست اینه که از اول برم کامپیوتر بخونم ! خودم که خیلی دوست دارم . 

ولقعا نمیدونم چی میشه . 

به  خیلی چیزا بستگی داره...

سربازی کجا بیوفتم 

چقدر فرصت بزارم رو برنامه نویسی 

و چقدر بتونم پس انداز داشته باشم ...

ان شالله که هر چی خیر و صلاحه همونبشه.

همین که الان  افسردگی خوب شده وآروم آروم دارم حرکت میکنم خوبه.


تغییر رشته و ..

من  الان آخرای لیسانس هستم. من تا همین الانی که دارم این متنو می نویسم نزدیک پنج شش بار میخواستم تغیر رشته بدم  !  

دبیرستان که بودم از ریاضی میخواستم برم تجربی !  سال کنکور رشته آیندم را مکانیک میدونستم. یه بار تو مجله کانون درباره رشته بیوتک خوندم و به نظرم رشته خفنی اومد !  منم که از زیست و اینا خوشم میومد .  تو انتخاب رشته اولویت اولم را زدم بیوتک. و  دوم مکانیک شریف ! و  بیوتک یونی تهران قبول شدم 

وقتی اومدم دانشگاه  دیدم اوضاع این گروه بیوتک اصن جالب نیست ! ( مثلا اینده کاری ! سطح علمی پایین )  خیلی بچه ها تغییر رشته دادن !  منم اقدام به تغییر رشته به عمران کردم با این حال در خواست تغییر رشته ام را آخر ترم پس گرفتم. من  میتونستم به هر رشته ای که دوست داشتم تغییر رشته بدم  اما تصمیم گرفتم بیوتک بمونم. امیدوار بودم اوضاع بهتر بشه. بچه های سال بالایی هم تقریبا همشون میگفتن رشته مون خوبه !


با این حال  تو بیوتک هم اوضاع ام خوب نبود !

با درس نخوندن و وقت تلفی   و بی انگیزه بودن مگه چیزی بهتر میشه ؟ خلاصه یکی از بزرگترین اشتباها را کردم و فرصت طلایی کارشناسی را به هدر دادم !  

بعد دوسال دیدم که از همه دوستان عقبم.هیچ پیشرفتی نکردم! اینکه آدم مفیدی نیستم آزارم میداد تابستون بین ترم4 و 5 در اوج ناامیدی تصمیم گرفتم برم دندون پزشکی ! حس میکردم اونطوری مفید ترم !    اون موقع ها  هم  خیلی احساس نیاز به ازدواج میکردم  و خلاصه فشارای اینجوری هم روم بود دیگه ! با رفتن به رشته پولساز دندونپزشکی  در پیدا نمودن عیال ! مشکل خاصی متصور نبودم. خلاصه ترم 6 دانشگاه را پیچانده و برای کنکور سراسری ثبت نام کردم.  من تو ریاضی رتبه ام دو رقمی بود . تنها درس تجربی که نیاز به خوندن داشتم زیست بود! خلاصه علارغم درس نخواندن و وقت تلفی عظیم  رتبه لازم برای قبولی در دندانپزشکی را آوردم! اما تو اون اوقات فراغت که دانشگاه را پیچانده بودم تو  فرومهای اپلای (مثل اپلای ابرود و ..)  با قضیه ادامه تحصیل در خارج از کشور و شرایط و ... بیشتر آشنا شدم.بچه های رشته ما مخصوصا اون قدیمی تر هاشون تو فرار مغزها  ید طولایی دارند ولی من قبل از اون جدی به فرار مغزی  فکر نمیکردم . 

در دوراهی تغییر رشته به دندانپزشکی و رسیدن به زن وبچه و زندگی و یا مهاجرت وتجربه زندگی در خارجستان و ریسرچ و ساینس بنده دومی را انتخاب نمودم.

این بار تصمیم گرفته بودم که بهتر درس بخونم . نسبت به قبل بهتر شده بودم . ازمایشگاه یکی از اساتید رفتم و با کار لب اشنا شدم یکی دیگه از استادای همون ازمایشگاه بهم پیشنهاد داد که  کار یکی از بچه ها را تکمیل کنم و اسمم هم تو مقاله هست و خلاصه عملکردم نسبتا بهتر شده بود . این تا آبان ادامه داشت . من قبل از اومدن به اون ازمایشگاه به یکی از استادای مطرح ایمیل زده بودم که ایا  میشه تو لبشون باشم ؟  استاد ز بعد از دوماه جواب دادن و قبول کردند...  من به استاد  اولم گفتم که میشه برم پیش دکتر ز و ایشون هم موافقت کردند. الان که فکر میکنم منطقی بود که اون پروژه کوچیک را تموم میکردم و بعد میرفتم خدمت استاد ز.


در ازمایشگاه  دکتر ز  اصلا اوضاع خوب پیش نرفت

اونجا ازمایشگاه بزرگی بود و یه شرکت دانش بنیان هم فعالیت میکرد و من به قسمت تحقیق شرکت رفتم . با اینکه بچه های خودمون هم اونجا بودم ولی اصلا نمیتونستم با بقیه ارتباط بگیرم .  این باعث شد گیج باشم  و  ندونم باید چکار کنم. حس میکردم حضورم اونجا بی فایده است و سعی میکردم از محیط دور بشم و فراری بودم ! من تو اون برهه نیاز داشتم به کسی که راهنماییم کنه که چکار کنم تا کم کم با محیط کار اشنا بشم ولی سر همه به کار خودشون بود و من فقط حس بیهودگی میکردم 

خلاصه اوضاعم انقدر بد شد که میشستم تو خوابگاه غصه میخوردم ولی نمیرفتم  سر کار. بعدشم  افسردگی ‌گرفتم. حس های منفی و تنهایی 

خیلی روزای بدی بودن . امتحانا را که خیلی بد دادم معدلم از ۱۷ اومد روی ۱۳ و یه درس هم افتادم. دیگه از اونجا اومدم بیرون اینطوری نمیتونستم ادامه بدم 


(اینکه چرا وقتی عملکردم ضعیف میشه انقدر ناامید میشم یه بخش مهمیش به خاطر روحیه کمالگرایی زیاده )

آخرای خرداد برای افسردگیم پیش روان پزشک رفتم و دارو ها خیلی بهم کمک کرد. 

نمیگم الان اوضاعم  ایده آله ولی حالم یکم بهتره!

بعد از این همه دور زدن  حس میکنم خیلیعقبم ! 

واقعا از دوران کارشناسی خیلی بهتر میشد استفاده کنم ! 

شاید تو شریف  بودم اوضاعم بهتربود . 

اونجا جوش بهتر از گروه داغون ما هست .

اگه الان بخوام انتخاب رشته کنم کامپیوتر را دوست دارم انتخاب کنم. 

با این حال همین الان هم میتونم تو زمینه که دوست دارم(برنامه نویسی) فعالیت کنم.

دوست دارم چی بشم

شخصیتی که دوست دارم در زندگیم بهش برسم  اینه که یه فرد علمی که برای جامعه مفیده بشم. در ضمن کارآفرین باشم. شرکت دانش بنیان تاسیس کنم و به درد اقتصاد مملکت بخورم :) ترجیحا پی اچ دی را در دانشگاه های اونور بخونم  و چندین سال اونجا تجربه بدست بیارم.

Image result for you are who you think you are quote

انتخاب

شخصیتی که دوست دارم در زندگیم بهش برسم  اینه که یه فرد علمی که برای جامعه مفیده بشم. در ضمن کارآفرین باشم. شرکت دانش بنیان تاسیس کنم و به درد اقتصاد مملکت بخورم :) ترجیحا پی اچ دی را در دانشگاه های اونور بخونم  و چندین سال اونجا تجربه بدست بیارم.

برای ازدواج و فرزند هم تصورایی دارم. مثلا همسر جون یه فرد مهربون باشه و یا بچه های مهربون و باهوشی داشته باشم. ولی اینا به وقتش . اون موقعی که تو زندگی به ثبات رسیدم (چه مالی و شغلی چ سبک زندگی) و هم چنین فردش پیدا بشه ازدواج میکنم . خلاصه عجله ایی ندارم :))

الان وضعیت من ایجوریه . اخرای لیسانس رشته بیوتک‌ ! معدلم خوبه ولی درسها را خوب نخوندم. تو رشته ام خیلی ماهر نیستم . علاقه ام به نظرم به کامپیوتره بعدش رشته خودم. استعدادم هم حس میکنم تو کامپیوتر بیشتره و همچنین بازار کار

 البته هم علاقه و استعداد و بازار کار را رشته خودم به طور خوب و قابل قبول داره.ولی اولیت تو این موارد با کامپیوتره . بنابراین 

برای آینده ام چند تا مسیر هست 

۱- لیسانس بیوتک را بگیرم . برم  سربازی . درس های بیوتکی را مرور کنم . در حین خدمت درسای کنکور بخونم. کنکور مهندسی شیمی بدم (گرایش طراحی فرایند  یا بیوتک ) بعد بیام دوسال ارشد . حسابی بترکونم. یه کار علمی قوی . (متابولیک انجینیرینگ + مباحث طراحی فرایند )ترجیحا یه شرکت هم بزنم !(از نتایج تحقیقات ) اپلای برای امریکا دکترا اونجا و درس و چند سال تجربه کار و بعدش شرکت خودم. بیوتک خیلی پتانسیل داره . نیاز دارم تو این چند سال مهارت های اجتماعیم را خوب کنم. کامپیوتر و وب دیزاین و برنامه نویسی  هم  الان و تو  دوسال خدمت یاد بگیرم تا تو ارشد به عنوان یه منبع درامد باشه و یا حداقل تو رشته خودم به کار میاد.. نرم افزارای ها هم همین طور .

مزایا : صرفه زمانی . خوبه در کل . 

معایب : علاقه و بازار کارش یکم محدود تره ایا ؟ عملکرد بدم تو لیسانس ؟ سخت بودن و قطعی نبودن رسیدن به کارافرینی .

مسیر دوم. الان کد نویسی را خوب یاد بگیرم. درسام هم خوب بخونم .(منظورم بیوتکه) اخرای سربازی اگه درامدم به اندازه کافی از کامپیوتر بود که بتونم برم شبانه لیسانس کامپیوتر اینجا و بعدش اپلای ارشد و دکترا و شرکت و کارآفرینی و ...

م در صورت کافی نبودن درامد گزینه اول . مزیت اینه که تو کامپیوتر مهارت پیدا کردم و کمک خرجه. خوندن درسای بیوتک » روحیه کمال گرایی 

مزایا : استعداد و علاقه خوب و بازار کار 

معایب : صرفه زمانی کمتر . سختی راه .

برنامه. خوندن وب دیزاین تا اخر تابستون و ترم بعد + زبان + درس های بیوتکو مهندسی شمی

سربازی + وب دیزاین + زبان و مرور درس های بیوتک و کنکور مهندسی شیمی + کار پارت تایم کامپیوتر 

پایان سربازی : 

تعیین مسیر (با توجه به money و علایق استعداد و ..)

۱- اپلای ارشد » دکترا و شکرت خودم !

۲-ارشد داخل » اپلای دکترا » شرکت خودم !

۳- کامپیوتر لیسانس » ارشد خارج » دکتر و کاآفرینی 

نکته : اپلای ارشد بعد از سربازی مسقیم کمی بعیده مقاله ندارم ! 

تو مسیر های اصلی نیستش .

پخش بودن کار ها و هدف هام باید برسی شه . مثلا هم بیوتک هم کامپیوتر و هم زبان باید بخونم.در ترم بعد. 

پست از نظر نوشتاری ویرایش شود 

چقدر خنگ بودم !

از سن ۱۷ سالگی تا همین اواخر ازدواج برای من خیلی مهم بود خیلی تو فکرش بودم. برای اینکه زودتر ازدواج کنم  دوباره کنکور دادم که برم یه رشته دیگه

البته  اخرش نرفتم  ولی خب همین که انقدر خنگ شدم که به درس  و دانشگاهم  لطمه بزنم خیلی بودا 

 ازدواج تنها دلیل اون حرکتم نبود ولی بخش عمده ایی از تصمیمم متاثر از این مسئله بود

بار ها خودم را جلوی دخترا با ابراز علاقه ضایع کردم ولی در همه موارد جواب منفی شنیدم :)

تو چهار سال اخیر تنهایی خیلی اذیتم کرد مخصوصا اینکه خوابگاهی بودم و دوست های کمی هم داشتم :) 

ولی الان دیگه برای ازدواج هیچ عجله ایی ندارم. اصن دوست دارم سی و هفت سالگی ازدواج کنم. 

دیگه احساس تنهایی نمیکنم. امروز بعد از مدت ها حداقل دیگه از خودم بدم نمیاد.

اوضاع درس و زندگیم بهم ریخته است از دوستام و هم کلاسیام عقبم ولی از اینجای زندگی  پیشرفت میکنم. دیگه درجا زدن بسه.