Dirty mind

یه دختره بود تو یونی که آذر پارسال ازش شماره گرفتم .

یادمه یه روزی بوذ که دانشگاه خلوت بود و نشسته بود داشت کارت های زبانش را مرور میکرد بعد من رفتم باهاش دوست بشم و شماره و اینا ...

علارغم اینکه شمارش را گرفتم  ولی مخش را نزدم . (حالا یا نخواستم یا ترسیدم یا بلد نبودم نمیدونم ..) دختر اوکیی بود و با پسرا راحت هست . دو سه بار دیدم خیلی راحت با پسرای همکلاسی شوخی میکنه راحته کلا 

خیلی کم بهش پیام میدادم و در واقع پیام نمیدادم .. دیشب نمیدونم چی شد یهو تو تلگر بهش پیام دادم 

در حد سلام و .. نخواستم و حوصله لاس زدن نداشتم ...

نمیدونم چی شد امشب باز فکرم رفت سمتش و یه سری فکرای +۱۸ دربارش اینکه مثلا بوسیدنش چ شکلی میشد 

‍خلاصه اینا را نوشتم که بدونم و بدونید که هنوز غریزه ها تو من هست ولی خب حوصلش نیست خخخخ


امشب با بچه ها بیرون بودیم  تو پارک یه دختره انگار حالش بد شد و نشست کنار پیاده رو    انگار نفس کم آورده بود دوتا خانم رفتن سمتش ولی کمکش نکردن بعد میلاد گفت بریم ببینیم چیه کمکش کنیم خلاصه دختره اومد رو نیمکت نشست و میلاد براش یه پلاستیک آورد که توش نفس بکشه حالش بهتر بشه . دختره بهتر شد و رفت . اون حس که وقتی از یه دختر حمایت میکنی  خیلی لذت بخش تره این فکرای مثبت +۱۸ هست برا همین تا یاد اون دختره افتادم کلا فکرای اونجوری پریدن.الانم اومدم اینا را نوشتم .

نظرات 1 + ارسال نظر
سروش پارسا شنبه 18 شهریور 1396 ساعت 02:24

پسر خوبی هستی

نمیخوام نصیحت کنم؛ ولی به حق این روزهای عزیز و روزهای عزیزی که در پیشه؛ برو دنبال ازدواج، نه مخ زدن و شماره دادن و...

عمر میگذره میبینی بیهوده فقط برای لذت ناپایدار دادی رفته؛ خب ازدواج که هم لذت داره هم دستاورد میتونه باشه بهتره

چون آدم مردی هستی گفتم

سلام
من دنبال مخ زنی نیستم. شاید عرضه اش را ندارم شایدم بلد نیستم ... خلاصه اصلا رزومه خوبی ندارم
من نه شرایط ازدواج را دارم و نه حس وحالش را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد