در حال

در حال یادگیری  برنامه نویسی ام  فعلا. سرعتم نسبتا خوبه. 

یکم نگران آینده ام . یعنی نمیدونم آخر عاقبت چی میشه .

باید روی مفاهیم توکل و اینا کار کنم.  اعتقادات دینی ام کمرنگ  شده 

دیشب تو یوتوب چند تا ویدیوخوب دیدم .  

یکی ایش در مورد این بود که چگونه هدف زندگی تون را پیدا کنید . 

باید بدونید که کی هستید 

چی کار میکنین (یا چ کاری را دوست دارین یا توش خوبین )

و برای چ کسانی مفیده و چگونه به اونها نفع میرسونه ...

خب من با برنامه نویسی حال میکنم 

دوست دارم انشالله در زمینه هوش مصنوعی کار کنم 

ومسلما این زمینه برای خیلی ها فایده داره. 

اوضاعم تو بیوتک این چند سال خیلی خوب نگذشت..

شایدچیزایی که بهم اضافه شد فقط یه سری ابزارا مثل زبان بود (که خدایییش استفاده اش خیلی فراگیره )  و یه سری تجربه ها (از نوع تلخش )  و پختگی بوده. 

برای ارشد بیوتک ( اگه خدا خواست  )به نظرم اولویت  با زمینه های هست که توش  برنامه نویسی ای چیزی داشته باشه. مثلا علوم کامپیوتر برم کار  بیوانفورماتیکی بکنم یا مهندسی شیمی  مثلا متابولیک انجینیرینگ بکنم. کار تو لب همدوست دارم ولی نه اینکه همش تو لب باشم و کارای تکراری کنم ... 

مثلا اینجوری باشه که کار بیوانفورماتیکی بکنم بعد با توجه به نتایجش EXPERIMENTAL  هم آزمایش کنم.

یه گزینه دیگه هم هست اینه که از اول برم کامپیوتر بخونم ! خودم که خیلی دوست دارم . 

ولقعا نمیدونم چی میشه . 

به  خیلی چیزا بستگی داره...

سربازی کجا بیوفتم 

چقدر فرصت بزارم رو برنامه نویسی 

و چقدر بتونم پس انداز داشته باشم ...

ان شالله که هر چی خیر و صلاحه همونبشه.

همین که الان  افسردگی خوب شده وآروم آروم دارم حرکت میکنم خوبه.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد