من چهار سال پیش تصمیمی گرفتم و الان دارم با نتایج اون تصمیم زندگی میکنم !
از ته دل از نتیجه اون تصمیم راضی نیستم ! شرایطم باید خیلی بهتر از این میبود !
البته شایدم من انتظارات بیش از حد دارم و خیلی هم تنبلم در عین حال !
الان چیزی که برام مهمه اینه که باید پول دربیارم !
شرکت خودم را داشته باشم ! و آدم خفنی باشم !
احتمالا ارشد خسته ایی تو بیوتک خواهم داشت چون مقدار قابل توجهی از زمانم روی برنامه نویسی میخوام بزارم ! البته این زمان که میزارم خیلی خوبه و سرمایه گذاری روی آینده است. اولا برای اپلای skill خوبی محسوب میشه دوما پول میشه ازش درآورد و سوما اگه یه موقعی قصد فرار داشتم به عنوان یه راه فرار میتونم ازش استفاده کنم .
پ ن ۱: هنوز وقتی به وقتی که تو شرکت دکتر ز بودم فکر میکنم استرس میگرم ! چ تجربه تلخی بود ! واقعا دوران بدی بود :(
پ ن ۲: یه عالمه درس روی هم جمع شده ! چقدر سختن درسای این ترم ! آییییش
پ ن ۳ : خیلی بی نظمم ! چکار کنم واقعا !
پ ن ۴ : امیدوارم این دفعه کسی را نپیچونم ! آمین !
منم
ولی هی نگو تنبلم ، روت تاثیر میذاره
سلام
چ عجب از این ورا
خب حداقل بی نظمم ! اره باید آدم باید به خودش چیزای خوب تلقین نماید