شاید بدترین چیزی که تو وجود من هستش اینه که کنترل احساساتم خیلی برام سخته
واقعا توی این ارتباطی که با رویا بود تواین چند وقت هم کلی خوشحال بودم و هم کلی غصه داشتم
زندگی واقعیتش همینه
آدمایی که می تونن احساسشون را کنترل کنن واقعا باهوشن :))
در واقع در نوعی از هوش قوی ان که به مراتب مهم تر و سخت تر از هوش ریاضی طور هستش
خلاصه شما را باد به EQ :))))
دیشب خواسته ایی که توی دلم بود را به رویا گفتم
خیلی بی مقدمه خیلی یهویی
وقتی برمیگشتم یه حس آرامش داشتم
انگار که باری از شونه ام برداشته شده بود
ایجاد احساس عمیق توی دخترا نیاز بهزمان داره الان اینو خوب میفهمم
رویا اون شخصیتی ر
هم من سرما خوردم و هم رویا !
پریشب تا دیر وقت کار میکردم و شب خوب نخوابیدم تازه همش هم توی خواب سردم بود
صبحش حالم خیلی خوب نبود و حالت تهوع و اینا داشتم
بعد یهویی خیلی حالم بد شد و چشمام سیاهی رفت
خوب شدما اما فکر نمیکردم انقدر بدنم ضعیف شده باشه
میتونستم کار کنم ولی تا چندین ساعت منگ بودم !
رویا هم الان هم میگفت حالش خوب نیست :(
چه فصلیه واقعا !
دیشب 12 ساعت خوابیدم
باید بیشتر مراقب بود
حسی بهتر از اون موقعی که از خوبی های یار تعریف میکنید سراغ دارید ؟
اینکه حس میکنی چقدر خوشبختی که کنار چنین انسانی هستی
اینکه انگار همه زندگیت دنبال یه معنا گشتی و الان اون معنی را میفهمی
اینکه دستای گرمی باشن که وقتی میگیریش آرامش پیدا میکنی
اینکه دوست داشته باشی نوازش کنی
اینکه عاشق لبخنداش باشی
اینکه حتی اگه یه روز نبینیش دلت برای لبخنداش تنگ بشه
اینکه بهترین دوستت باشه
اینکه راهش بدی داخل قلبت
اینکه خود واقعیت را ببینه و بدونه چقدر شکسته ایی اما تسلیم نشه و با مهربونی تکه هات را کنار هم بزاره و تو رو کامل کنه
خدایا نزار این حس بمیره
تنها چیزی که تو این موقعیت میتونه کمکم کنه دارو هست :(
خستگی ایی که این چند روز توی تنم هست فیزیکی نیست روحیه
+ رفتم طبقه بالا توی تنهاییم خوب گریه کردم آروم شدم
+ دلم خواهر بزرگترم و خونه را میخواد :(
+میدونید بیشترین چیزی که منو تو زندگی اذیت کرده احساساتم هست من تصمیمم را گرفتم این احساسات باید سرکوب بشن ! دیگه خسته شدم از دستشون
رابطه برای کسایی خوبه که توقعی ندارن یا خیلی کم توقع ان
وقتی توقعات آدم از رابطه زیاد باشه اون رابطه به فنا میره !!
اگه توقع داری که یه نفر دوستت داشته باشه توی یه مدت کمی که میشناسیش خب این توقع نابود میکنه روحتو
چون نمیشه :(
از کسی انتظار نداشته باش تا راحت زندگی کنی :))
دیروز میخواستم برم پیش دوستم
امروز انقدر دیگه له ام که حتی حوصله اینو را هم ندارم که برم پیش دوستم :(((
وای وای وای
میدونید با اینکه رویا خیلی دختر خوبیه ولی حس میکنم اصلا هیچ حسی بهم نداره !
وقتی میگم هیچی یعنی هیچی
اینکه زمانی که دیگه میشه همو ببینیم هم داره تموم میشه شایدم به خاطر اینه احساس خوبی ندارم
خلاصه ته دلم حس میکنم همه چی یه طرفه هست
یه چیزی تو ذهنم بود ازش بخوام اما وقتی اینجوری حس میکنم اصن نمیشه درخواستمو مطرح کنم
نه اینکه بترسم از چیزی ؛ بیشتر نمیخوام
امروز هیچ واکنشی نداشت وقتی دستاشو گرفتم حتی نگاهی هم نکرد :(
+شاید این نوشته ها را بخونی امیدوارم ناراحت نشی اینا فقط توی ذهن من هست
+شاید مهم ترین چیز پول باشه توی دنیا شاید کل این مدت من اشتباه فکر میکردم شاید داشتن ماشین ایکس خیلی مهم تر از هر حسیه که توی قلبت هست
شاید حق با اونایی هست که نگاهشون به دخترا اینه که به چیزی خودشون که میخوان برسن و به نظرشون دخترا یه سری موجودات احمقن شاید من احمق بودم که فکر میکردم این درست نیست
من همین الانم هم بخوام به پول برسم قبل از سی سالگی واقعا میتونم پولدار بشم مسئله اش این بوده که من هدف زندگیم را پول نزاشتم شاید باید یه نگاه دوباره به هدفای زندگیم بکنم
حس مزخرفیه بودن تو رابطه ای که سمت نیازمندش تو باشی
یعنی اصن فکرشو میکنم داغون میشم
از اینکه needy باشم بدم میاد
از اینکه ته دلم احساس کنم کسی را میخوام ولی یه طرفه باشه
حس کنم موقته ...
یعنی مزخرف ترین حس ها هستن
چرا یهویی این افکار اومده تو ذهنم موندم اصن :(((
موده اینا فکر کنم :((
پ ن : رویا هم حالش خیلی خوب نیست مخصوصا امروز
چقدر خوبه :)
یه ویدیو جالب میدیم
این
https://www.youtube.com/watch?v=85Ly9w3XsTo
اوندفعه در مورد پورن و آسیب هاش نوشتم
نکته اینجاست که وقتی یه نفر غذای ناسالم میخوره کلا نباید که از غذا خوردن طرف را منع کرد بلکه باید غذای خوب را در دسترس قرار داد
در مورد پورن هم شاید باید چنین روشی پیش گرفت . چیزی که باعث میشه افراد به پورن روی بیارن یه غریزه انسانی هست اما مساله اش اینه که ما اینو دادیم دست کسایی که تنها چیزی که براشون مهمه پوله ! اینه که وضعیت این شده ! پورن فقط در رابطه با سکس هست ودر مورد احساسات و یا علاقه و انسانیت نیست
یه حرکتی که میشه زد اینه که هنر وارد بشه مفاهیم انسانی وارد بشن تا پورن بهتری بسازیم پورنی که نگران نباشیم که بچه نوجوون ببینه ایده خیلی جالبی بود
این ایده قدمتی تاریخی داره
تا حالا به مجسمه های اروتیک یونانی توجه کردین ؟ پورن اون موقع یه نوع هنر بوده خیلی جالبه
-باز از من ناراحتی
+بله . خیلی
اصلا به حرف گوش نمیدی :(
-من فقط یکم احساس میخواستم :(
-خیلی خوب و مهربونی
+[دستش را میبرد روی موهایت ]
-مرسی :)
+خواهش می شه :)
اگه بگم چ سوتی ایی دادم !
دیروز پوشه مدارک که همه چی توش داشتم از شناسنامه تا برگ سبز و کلی یادداشت خصوصی را گم کردم !!! و خودم هم نمیدونستم
شانس خر یا شانس گاو همون دیزور پیدا شده چجوری نمیدونم ولی الان پیش داییم ه باید برم بگیرم ازش !!!!!
وای من خیییییلیییی گیجم عههههه
تو سربازی بشینم درسا را عمیق بخونم
مهر سال بعد دانشجو ام
دوست دارم رویا فقط مال خودم باشه
امروز هی میخواستم رویا را نوازش کنم ولی نشد یعنی موقعیت بدی بود و خوب نشد
رویا کلی استرس داشت منم واقعیتش داشتم
نمیدونم راه حل چیه
سینما خوبه ؟آدم راحته اونجا ؟
آقای الف خیلی خوبه
کلی مطالعه داشته
قشنگ اون تیپ آدمایی هست که میشه کلی چیز ازشون یاد گرفت
خیلی باسواد
اولین کسی هست که تواین صنف میبینم انقدر زبانش خوب باشه :))
دوتا فوق خونده
کلی اطلاعات مختلف
حیف که نشد بیشتر باهاش صحبت کنم
امروز در مورد فروش میگفتن
وظیفه فروشنده هست که یخ ارتباط را بشکنه
فروشنده باید توضیحاتش رسا باشه
اطلاعات عمومی بالا خیلی خوبه دریایی به عمق یه سانتی متر :)
باید نیاز آدما را شناخت دنیا بر اساس آدما ساخته شده
کار کردن روی EQ خیلی مهمه
کنترل احساسات و ...
معرفی کتاب :
بازاریابی کاتلر
این اقاهه dan lok
خلاصه خیلی خوب بود
حیف خیلی خستم دوست داشتم همین امشب استارت بزنم !
+ برام سواله ایشون که تو تئوری خیلی خوبن تو عمل چطورهستن ؟ باید آمار بگیرم میدونم قبلا تو شرکت آ بودن ولی اومدن بیرون چرا و چ جور بودن را نمیدونم
+ اون دفعه آقای س که خیلی طاهر معمولی داشتن خداییش تو کار فروش خیلی خوب بودن اصن بهش نمی خورد کاش میشد از ایشون هم کلی چیز یاد بگیرم اقای س کاملا تجربی رفته جلو فکرکنم !
امروزخانم ف بدجوری رفت رو مخم
من هرچی هیچی نمیگیرم ایشون حد خودشون را رعایت نمیکنن
محیط کار محیط احترامه
داد زدن و اینا نداریم !
ایشون اینجا را با خونه شون اشتباه گرفتن فکر کردن اگه تو خونه کارا با داد و بیداد حل میشه اینجا هم همینطوره !
واقعا نمیتونم کوتاه بیام این دفعه را
من فوق العاده آدم لجبازیم و الانم لج کردم !
دیگه یه کلمه هم با این خانم من حرفی ندارم !
روز شنبه صبح که رویا اومد حتی بهم نمی تونست نگاه کنه
من حرف دلم را گفتم
بهش گفتم که کارم اشتباه بوده
بهش گفتم گذشت هاش الکی نبوده بلکه باعث رشد یه آدم شده
و گفتم که دوست داشتن ازسمت تو بیشتر بوده ؛ دوست داشتن واقعی
باورتون میشه چقدر قلب این دختر بزرگه ؟
اولش اومد در مورد ساعت ها پرسید اینجا بود که حس کردم میخواد ببخشه :)
ازش پرسیدم که منو میبخشی واون با لبخند گفتش نه :) واقعا نه ایی از بهتر سراغ دارین ؟
واقعا خوشحال باز با هم هستیم
قرار گذاشتیم در مورد این مسائل با هم حرف بزنیم
دیشب خوب حرف زدیم
واقعا حس خوبیه بودن باهاش
امیدوارم بهم دیگه برسیم
بتونیم یه زندگی خوب درست کنیم
امروز برای تمدید سربازی رفتم ولی متاسفانه تمدید را کلا بسته بودن
برنامه هام یکم بهم ریخت قرار بود تا برج ده اینجا باشم ...
من تو این مدتی که اینجا کارکردم کلی بهم اضافه شد
از نظر اجتماعی و برخورد با دیگران
از نظر عاطفی بودن با کسی مثه رویا
آینده نا معلومی که توی سربازی هست هم یه جورایی ترس داره و هم هیجان
نمیدونم کدوم شهر یا کدوم ارگان میوفتم !
خودم دوست دارم تهران و ارتش باشم
ببینیم چی میشه
امیدوارم بشه تو سربازی خوب درس بخونم
بعد سربازی برم دانشگاه و اپلای ...
محمدرضا جان مرد باش
به زندگیت نظم بده
قوی باش
تلاش کن
نزار کسی که براش ارزش قائلی برنجه
مهربون باش باهاش
دلسوزش باش
خودت را بساز
خودت را پیدا کن
تسلیم نشو
ارتباط با رویا به طور تلخی تموم شد
من خیلی خودخواه بودم اینطوری باهاش رفتار کردم
رویا اولین کسی نبوده که بهش آسیب زدم و قلبشو شکوندم
ولی به خودم قول میدم آخرین نفر باشه
قلب هیشکی را نمیشکنم
این نوشته در مورد یه حسرت مشترکه
https://www.news24.com/MyNews24/i-broke-her-heart-now-i-regret-losing-her-20170127
دخترا خیلی ظریفن حواستون بهشون باشه
فقط فکر میکردم دوستش دارم
اگه دوستش داشتم هیچ وقت اینطوری تموم نمیشد
برای خودم متاسفم
امیدوارم به خودم بیام و یه مرد واقعی بشم
امیدوارم رویا کسی را پیدا کنه که ارزش قلب مهربونشو میدونه
امیدوارم بازم رویا بیاد اینجا
امیدوارم جای این زخم روی قلبش زودتر خوب بشه
امیدوارم یه روزی یه نفر تو زندگیم مثه رویا باشه و من قدرشو بدونم با تمام وجود
و امید تنها چیزیه که هست
امروز اولین باره که حس میکنم با رویا فقط دوستم
من نیاز های عاطفیم الان ارضا شده
مثه قبل تشنه نیستم
بعد رویا هم حس جنسی بهم نداره فقط دوستیم
اینه که یکم خسته شدم از دنبال کردن قضیه
همین جوری دوست ادامه پیدا کنه فعلا
الان دیگه اولویتم بره سراغ درس وساختن آینده
+سوال : ایا رویا خوبه برای اینکه بهش حس داشته باشم ؟ آخه الان بعد این مدت یه جوریه انگار قضیه ...
+رفتارم باید بهتر بشه عهههه خیلی بعضا ضایع هستش
امروز صبح رویا قهر کرده بود منم نازشو کشیدم تا آشتی کنه :)
نمیدونید چقدر جذاب میشه وقتی ناز میکنه و چقدر من عاشق ناز کردنش هستم :))
اصن روایت داریم ناز دختر از نعمات بهشتی هست
nofap یه حرکته که چند سال اخیر در مبارزه با پ و رنوگرافی ایجاد شده
حرف حسابشون هم اینه که پ و ر ن مثه یه ماده مخدره و نتیجه تحقیقات هم این ادعا را نشون میده وکلی ضرر داره و اصلن چیز خوبی نیست
ناقل عصبی به اسم دوپامین نقش اصلی را در مغز برای احساس لذت یا سیستم پاداش داره
وقتی داریم از کاری لذت میبریم در واقع به خاطر ترشح دوپامین هستش از غذا خوردن تا درس خوندن یا رابطه جنسی
بعضی از مواد مخدر باعث افزایش غلظت دوپامین در مغز میشن و این افزایش غلظت باعث میشه طرف احساس لذت کنه مثلا کوکایین !
ولی بدیش اینه که اگه طولانی مدت غلظت دوپامین بالا باشه نورون ها گیرنده های دوپامینش را کاهش میدن اینه که فردی که معتاد به کوکایینه دیگه دوز قبلی بهش حال نمیده و تبدیل به یه آدم بی انگیزه میشه ! چون گیرنده های دوپامین مغزش کم شدن
برای افرادی هم که به پ و ر ن اعتیاد دارن هم همین اتفاق میوفته
جدا از بحث اخلاقی پ و ر ن میتونه خییلیی خطرناک و مضر باشه !
با این همه درآمدزایی سردمدارنش هر کاری میکنن تا مخاطب و درامد بیشتری بدست بیارن اینه که تو فرهنگ القا میکنن که طبیعی هستش !
در صورتی که نیست
متاسفانه حداقل تو پسرا میتونم بگم که منبع آموزش جنسی نوجونا از طریق پورن هست !
و این خیلی بده چون باعث میشه که دیدگاه یه پسر به جنس مخالف فقط و فقط جنسی بشه
کمتر فیلمی میشه پیدا کرد که رابطه ایی که نشون میدن حرفی از عشق یا صمیمیت باشه
همه اش یه رابطه فیزیکی بدون احساس
خورد کردن شخصیت زن
و ...
من الان خییلیی از پورن بدم میاد ولی اون اوایل دبیرستان از روی کنجکاوی میدیدم
الان به پسرای نوجوون اطراف خودم نگاه میکنم یاد خودم میوفتم کلی نگران میشم ولی متاسفانه نمیتونم حرفی بزنم :(
کاش این احمق هایی که تو آموزش پرورش هستن اینو درک کنن وقتی همه چی را سانسور میکنید در واقع دارین بچه ها را هل میدین به سمت منابع غلط و خطرناک
و زندگی آینده جوونا را به خطر میندازین :(
منابع این پست :
https://www.youtube.com/watch?v=u4j2d7iLWsw
https://www.youtube.com/watch?v=wSF82AwSDiU
تقریبا همه بچه ها دانشگاه هاشون شروع شده و امسال اولین سالی هست که مهر ماه میشه و من محصل نیستم :(
دلم واسه دانشگاه خودمون تنگ شده خیلییی ها :(
وای خدا سال دیگه دانشجو ارشد تهران یا شریف باشم پلیییز :))))
این چند وقته که هیچی درس برای کنکور نخوندم باز امروز بعد چند وقت یکم درس خوندم
در مورد رویا اینکه حس دوست داشتنم بهش بیشتر و پخته تر شده و در عین حال ناراحتیم از خودم بیشتر شده :(
امروز موقع خداحافظی اومدم دستش را بگیرم که دستشو عقب کشید بعد اون قضیه مترو منم دیگه به سختی جرئت می کنم دست هاش را بگیرم چ برسه به اون :(
+ کاش میشد آدما تو ستینگشون یه دکمه داشتن برای خاموش و روشن کردن احساسات :(( اگه بود چ خوب میشد
+اینجا تنها جایییه که بدون نگرانی از هییچی میتونم درد و دل کنم هرچی هم که بخوام کسی نخونه رمز دارش میکنم
هر موقع توی ارتباطمون سعی کردم خودم نباشم اوضاع سخت شده :(
دو تا پست اینجا بود که حرف دلم نبود
اینجا دیگه چیزی را فیک نمی نوسم :(
دیشب با دوستم میلاد رفتیم مراسم
من اهل مراسم و اینا نیستم یعنی قبلا بودم الان دیگه نه
ولی این جایی که رفتم ارزشش را داشت
اصن مثه جاهای دیگه نبود
هم ا ز نظر نظم هم از نظر نوع مراسم
یه حالت نمایشی داشت کلیپ درست کرده بودن
خلاصه خیلی باحال بود
میلاد میگفت اینجا هیت رتبه اول کشوری هست ! عاشوریان :)
خیلی ناراحتم
از این وضعیت
از اینکه این همه تو رفتارم کمبود دارم :((
چقدر از نظر اجتماعی داغونم
انقدر حالم بده فقط میخوام گریه کنم :(
اصن باورم نمیشه ! من همونیم که پریشب به خاطر رویا داغون بود ؟
من الان قشنگ تونستم افکارم را در مورد رویا مرتب کنم
الان تونستم نسبت بهش حس هایی را که داشتم کنار بزارم
دلیلش فکرکنم اینه که دیشب نشستم افکارم را برای آینده و کار جهت دادم
قشنگ میدونم تو دو زمینه کار و درس چی میخوام
اینه که ظرفیت فکریم برای این مسئله کاملا آزاد بود
الان حسی بهش ندارم !
خیلی خوبه این طوری خودش هم همین را میخواد
آخیش :)
اینو از من داشته باشید هیچ وقت یه پسر نایس و خوب نمیتونه دختری را جذب کنه !
همیشه این کاراکتر بد بوی هست که گت لید میشه :)
خب من حقیقتا حال نمیکنم با یه سری چیزا تو بد بوی بودن (مثه شیطون بودن )
اینه که شخصیت خودمو میبرم به سمت یه پسر منظم با مسئولیت پذیری بالا :) خلاصه کاریزمای خودمو با این چیزا تعریف میکنم :)
این طوری مجبور نیستم چیزی را اداش را در بیارم چون اینا همینی هست که من هستم
در مورد رویا دوستای خوبی هستیم دیگه
همین خوبه و بسه فعلا
من بیشترین فشاری که روم بوده فشار احساسی بوده
نیاز دارم حرف بزنم تا خودمو خالی کنم اصن این وبو برای همین مینویسم
بحث روابط عاشقانه الان خیلی اولویت نیست :)
دوست دارم ها ولی رویا نمیخواد
دخترهای زیادی هستن که میشه باهاشون رابطه عاشقانه و اینا داشت
مهم اینه یاد بگیرم چجوری درست رفتار کنم
بچه های دانشگاه یا هم رشته ایی گزینه های خوبین :))
درمورد درس و کار هم خیلی باید تلاش کنم خیلیییی
قرار به عنوان دوست معمولی ادامه بدیم !
قرار به عنوان دوست معمولی ادامه بدیم !
همه چی با رویا تموم شد
این وسط من بودم که باعث رنجشش شد
و آخر جدایی
لیاقت رویا را نداشتم
من انتقام این جدایی را از مقصر اصلی که خودم هستم میگیرم
من نمیتونم خودمو بکشم چون به کلی انسان آسیب میرسه
ولی از درون خودمومیکشم
انقدر این سرترالین و سیگار را ادامه میدم تا از پا دربیام یه روز
امشب که اصلا نتونستم بخوابم چندتا قرص سرترالین فقط خوردم
یه نصفه پاکت سیگار بود تمومش کردم باز آروم نشده ذهنم
بعد این ماجرا من اون آدم سابق نمیشم
تنها جایی که دارم حرف میزنم اینجاست
من قبلش همش باز بودم اما اینو میریزم درون خودم تا از پا دربیام
اعتماد به نفسم داغون شده
خیلی راحت این همه آسیب دیدم
میدونم مقصر من بودم همش
من از صمیم دلم دوستش دارم ولی رفتارم اونی نبود که باید باشه
باید حس درونم را سرکوب میکردم اگرچه بیرحمانه بود ولی حداقل یه جور محافظت بود
دیگه نمیخوام هیچوقت حسی داشته باشم حتی اگه به یه عمر ضدافسرگی خوردن باشه
امشب با خوندن دوباره این پیامها نفسم تند شد عین وقتی نمیتونی خوب نفس بکشی
نمیدونم مشکل چیه ولی با اینکه با رویا هستم ولی به بقیه دخترا هم توجه نشون میدم
یه جورایی میخوام اعتماد به نفسم زیاد بشه یا اینکه تواناییم را نشون بدم یا حتی تمرین کنم که بهتر بتونم با رویا ارتباط داشته باشم
کارخوبی نیست آیا ؟
انگار من به اندازه کافی دریافت نمیکنم که این جوری میکنم :(
اگه اونم اینطوری بشه چی ؟
الان با یکی چت میکردم که فرندز میدید انگار زبانش را میفهمیدم انگار اونم به زبان من حرف میزد
پ ن : این پست قبلا رمز دار بود
وقتی دست رویا را میگیرم کلی حس خوب بهم میده
وقتی اون دفعه رویا دستش را برد روی موهام نمیدونید چقدر اندروفین تو مغزم ترشح شد :))
خلاصه انگار آدم لمسی هستم قبلا اینطوری نبودم یا حداقل نمیدونستم
چند روز پیش دست رویا را مترو گرفته بودم یه آقا از این خشک مذهبی ها اومد داد زد دستش را ول کن مکان عمومیه ! یعنی انقدر بهم برخورد ولی هیچی نگفتم !!!
خیلی برخورد بدی بود انگار چیه حالا ؟ واقعا چرا با ما جوونا اینطوری میکنن ؟ چرا ولمون نمی کنید ؟ اقتصاد را پوکوندید دیگه همه چی را که غارت کردید گند زدید به آینده مون هیچی نیست که تو این کشور از دستتون در امان مونده باشه :(
اینجا جایی هست که زن و شوهر جلو بچه همو نمی بوسن چون زشته ولی جلو بچه ها دعوا میکنن ! دعوا زشت نیست ؟ کدوم بده ؟دو نفر تو مترو نمی تونن دست همو بگیرن چون مکان عمومیه ولی دیدن صحنه اعدام تو میدون اصلی شهر برای عموم آزاده !حتی بچه ها ! چرا واقعا ؟
آقا این چند وقته خیلی سر به هوا شدم
دیروز یه جا میخواستیم بریم بعد دایی گفت جعبه ابزار را بگیر و تاکید کرد که اهم متر و چراغ یونیت هم بگیر !
بعد من هم اهم متر یادم رفت وهم لامپ اشتباهی گرفته بودم :((
فقط شانسم گفت مشکل بدون اینا حل شد
توکار هم بازده ام اومده پایین نمیدونم به خاطر خستگیه یا چیز دیگه ایی
دلم میخواد این هفته یکی از این یونیت ها را با آقای رضایی بزاریم پاییین یکم یاد بگیرم برد و ایناش را
الان حدود دو ونیم هفته هست که از قرار اول من و رویا تو دانشگاه میگذره
تواین مدت ارتباط ما فراز و فرود زیاد داشت
یه جاهایی به خاطر اینکه نتونستم خوب درکش کنم گند زدم ! مخصوصا تو چت ! بدی چت اینه که نمیتونی مفهوم هارا کامل برسونی
نصف انتقال مفهوم تو زبان بدن و تن صدا هستش و واقعا برای مسائلی که جدی ان مناسب نیست
الان اینو فهمیدم و اصلا مسائل جدی را تو چت مطرح نمیکنم
یه دفعه که انقدر بحثمون بد توچت پیش رفت که رویا میخواست کاملا تمومش کنه ولی تو مترو باهاش رودرو حرف زدم و گفتم بهش چقدر برام مهمه تا دوباره با هم آشتی کردیم
الان حس میکنم هنوز یه چیزی توی رابطه کمه دقیقا نمیدونم چی ولی اون شکاف هایی که قبلا ایجاد شده جاشون هنوز هست ! باید یه راهی پیدا کنم تا این جاهای خالی را پر کنم
یه راهی که باهوش تر باشم
و آدم شوخ طبع تری هم باشم واقعا شوخ طبعی یکی از واجب ترین ویژگیها بعد از اعتماد به نفسه تو ارتباط
خب کلی در مورد این موضوع دارم این چند وقته میخونم
یعنی از وقتی به رویا به طور جدی فکر کردم و تصمیم گرفتم این دفعه جدی برم جلو
در مورد رویا اینکه دختر خجالتی و مودبی به نظر میرسید
و خب یه قرار تو دانشگاه گذاشتم و یکم صحبت کردیم
نمیدونم آخر این ارتباط چی میشه
فعلا که ایشون حسی ندارن و من علاقه مند هستم
علاقه یه طرفه میتونه خیلی سخت باشه
فعلا داریم ادامه میدیم ببینم چی میشه
یه نکته ایی که به نظرم مهمه اینه که هدف اصلی این روابط اصن اون چیزی نیست که قبلا فکر میکردم یا تو فیلم ها نشون میدن
اصن love یه چیز متفاوتی هست
من قبلا فکر میکردم اگه کسی عاشق شد باید تا تهش با اون فرد بمونه
اما الان اینطور فکر میکنم که هدف این روابط اینه که از بودن در کنار هم لذت ببریم و زندگی بهتری داشته باشیم
هرکسی زندگی خودشو داره
هر کسی هدف های خودشو تو زندگی داره
حالا یه تایمی گذاشتن برای بودن با هم و اصلا قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته !
این تغییر تو تفکر باعث شد خیلی راحت تر بتونم با شرایط خودم کنار بیام و برم جلو
قبلا به خاطر اینکه میدونستم اپلای و ... میخوام بکنم نمی رفتم سمت کسی همه چی را توی دلم نگه میداشتم ولی واقعا اونطوری سخت و اشتباه بود
یه مسئله دیگه اینه که اگه یه موقع خواستین یه مرد بهتون خیانت کنه یا سرد بشه هیچ کار خاصی لازم نیست بکنید فقط یه کاری کنید حس مردونگیش خورد بشه کافیه یه کاری بکنید نسبت به خودش حس بدی پیدا کنه اون موقع از خودش و طرفش متنفر میشه و...
الان میتونم بفهمم چرا مردای متاهل میرن پی روابط خارج ازدواج و ...
این البته در مورد زن هم صدق میکنه
خلاصه یه کاری نکنید طرف مقابلتون نسبت به خودش حس بدی پیدا کنه
من همش از ظاهر رویا و از رفتارش تعریف میکنم چون میدونم دخترا تو جامعه الان به اندازه کافی به خاطر ظاهرشون استرس دارن حالا تازه یکی بهشون بگه ظاهرت خوب نیست! چقدر اذیت میشن ؟ البته رویا خداییش خوشگله :)) ولی بازم اعتماد به نفسش کمه ! اون دفعه می گفت دماغم را میخوام عمل کنم !من فقط موندم چی بگم !
یه چی دیگه تو روابط اینه که یه پسر باید اعتماد به نفس داشته باشه
این خیلی مهمه شرط اول واسه یه پسر اعتماد به نفسه
من تو این رابطه دارم رو خودم کار میکنم خیلی چیزا هست که باید یاد بگیرم
تا الان خیلی درس های مهمی یاد گرفته ام
- امروز و دیروز یه تنشی بینمون به وجود اومد که بیشترش من مقصر بودم و البته باعث شد حس کنم چقدر از خودم بدم میاد واقعا حس بدی بود :((
- کاش میشد بی حس بود کاش اصلا حسی به اسم دلتنگی نبود کاش....
+رویا آدرس اینجا را داره !!!
امروز آدرس وبم را به یه نفر دادم بعد خودم شروع کردم به خوندن پست های قدیمیم نمیدونید چ لذتی داشت خوندن افکار قبلیم
آدم به خودش میگه عههه چ قدر خنگ بودم اون موقع
خلاصه تصمیم گرفتم باز هم بنویسم چون نوشته های شخصی بعد چند سال واقعا عین گنج میشن
مثه آهنگ قدیمی که تورو میبره به خاطرات دور عههه
این اولین بار بود که احساس کردم ازش بدم میاد
از بی روح بودن و بی حس بودنش
از خودخواهیی هاش
از اینکه باعث میشه حس کنم پسر بدی هستم
:(
But I keep it going