دو نگاه به زندگی

الان حسم جوری نیست که بتونم خوب بنویسم ولی یه مطلبی   هست باید بنویسم !

یه بار پای صحبت های آقای x بودم صحبت کشیده شد به ارتباط با خانم ها  گفتش که آره من خیلی خوبم تو این زمینه و مثلا n تا دوست دختر داشتم و یه زمانی با ده تا همزمان بودم که حتی اسماشون را قاطی میکردم ! مخ خوب میزده ولی گفتش هیچ وقت یه زن را نفهمیدم به نظرش احمق بودن دخترا ! دست بر قضا زد و آقای x  موقعیتش را از دست میده و زندگی میوفته رو سراشیبی ...  به نظرش الان نمیتونه با کسی ازدواج کنه چون کسی که هم سطحشه یا سطحش  پایین تره نمیصرفه ! کسی هم که سطحش بالاتره در دسترس نیست فعلا ! کل تفکر ایشون از بودن با یه نفر سطح اون طرفه ! 

آقای A  پسر خوبیه شاید خجالتی باشه شاید مثه آقای ایکس مخ زنی بلد نباشه ولی داستان اون جالب تره. بحث دوست دختر شد گفتش که من اهل سو  استفاده از دختر نیستم اصولا.  بعد امشب داشت از دوستش میگفت گفتش که ما پنج ساله با هم هستیم  و خیلی دختر خوب و مهربونیه.از خانواده پولداری هم هستن . بهم گفته بیا خواستگاری من بهش گفتم هیچی ندارم اون گفته به هر حال خانواده کمک میکنن. اولین رابطه اش با یه دختر بوده و قبلش با هیچ دختر دیگه ایی دوست نبوده. 

این دنیا را میبینید ؟ 

من تا چند روز  حرفای اقای ایکس توی بال و پرم زده بود! که چطور با این فکر با این همه دختر بوده ! ولی تهش چی ؟  من هیچ وقت نبوده که سمت دختری  جذب بشم وته دلم برای اون ارزش قائل نشده باشم. ته دلم دل رویا خیلی ارزشمنده ! اره خیلی اذیتش کردم ولی میدونم چه وجود ارزشمندی هستش میدونم چه قلب بزرگی داره 

من وقتی حرفای آقای آ را شنیدم فهمیدم که دنیا جور  دیگه ایی هست 

قلب من آلوده شده الان به خاطر یه کار خیلی بد 

باید قلبمو پاک کنم  تا دوباره بتونه باهام حرف بزنه 

من اعتقادات دینیم را کنار گذاشتم ولی به نظرم توبه خیلی مفهموم قشنگیه 

امیدوارم رویا منو ببخشه امیدوارم حداقل قلبش شکسته نباشه حتی اگه قسمت هم نبودیم


نظرات 1 + ارسال نظر
نمیشناسمت دیگه دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت 00:47 http://idontknowuanymore.blogsky.com

چیکار کردی بارویا ؟:/ بگایی دادی؟

چی بگم به کاری کردم که ظاهرا مناسب نبوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد